کد مطلب:38471 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:15

گنجینه پرسمان » اهل بيت

پس از حضرت علي 7و حضرت خديجه 3دومين و سومين مرد و زني كه مسلمان شدند, چه نام داشتند؟

در مورد ترتيب ايمان آوردن در اسلام جز 3نفر اول يعني خديجه و علي 7و زيدبن حارثه كه به ترتيب ايمان آوردند, مورد اتفاق نظر است , در بقيهء افراد اخلاف نظر است . ذيلاً به برخي اقوال توجه نماييد:

ابن كثير از بيهقي نقل مي كند كه ابوذر غفاري (ره ) گفت : پيش ازمن سه نفر ايمان آورده بودند و من چهارمين نفري بودم كه ايمان آورده ام .(1)

مرحوم آيتي در كتاب تاريخ پيامبر اسلام از مورخان در اين مورد اقوال متفاوتي را نقل مي كند. از ابن هشام نقل مي كند كه : پيش از همه , خديجه , سپس به ترتيب علي و زيدبن حارثه , ابوذر غفاري و ابوبكر ايمان آوردند.

از تاريخ يعقوبي نقل مي كند كه : بعد از خديجه و علي و زيد و ابوذر و ابوبكر به ترتيب عمرو بن عبسه سلمي وخالدبن سعيد ايمان آوردند. از جوامع السيره ابن حزم بازگو مي كند كه : بعد از ابوبكر, بلال سپس عمروبن عبسه سلمي و خالدبن سعيد ايمان آوردند. در برخي كتب تاريخي آمده است كه : بعد از خديجه و علي و زيد از ميان مردان ابوبكر ايمان آورده است .

بنابراين جز سه نفر اوّل در مورد تقدم و تأخر ايمان بقيهء افراد اختلاف نظر است .

زنان تاريخ در مورد زنان كوتاهي و قصور زيادتري دارد. برخي از آنان زينب و رقيه وام كلثوم , دخترام پيامبراكرم 6را در شمار مسلمانان اوليه ذكر نكرده اند و برخي ديگر چون حلبي مي نويسد:

اگر چه موخان ايمان حضرت خديجه را پيش تر از همه ذكر كرده ادن , ليكن نيم شود گفت كه زينب و رقيه وام كلثوم , دختران نبي مكرم , ديرتر از خديجه ايمان آورده اند. او بر گفتهء ابن اثر كه نوشته : به اجماع مسلمانان از همه ءخلق خدا پيش تر خديجه اسلام آورد و مرد و زني بر وي پيشي نگرفت , اشكال مي كند كه : چهار دختر رسول خدا دراين تاريخ بوده اند و بعيد است ديرتر از مادر خود اسلام آورده باشند.(2) ابن ابي الحديد در مورد فاطمه بنت اسد مادر

اميرالمؤمنين 7مي نويسد: .

نوري در تاريخ اسلام اگر چه مورخان كه عمدتاً اهل سنت هستند, حضرت ابوطالب و فرزندش جعفر طيّار رحمة ا... عليهما را از جمله پيشگامان اسلام ذكر نكرده اند و برخي از روي عناد نوشته اند كه او تا آخر عمر ايمان نياورد! ولي آن چه از شواهد وقراين تاريخي مي توان استنباط نمود, ايمان ابوطالب و جعفر بعد از خديجه و علي و زيد, بر اسلام ديگران تقدّم داشت . ابوطالب ايمان خويش را مخفي نگه مي داشت تا همچون گذشته در موضع مرجعيت و سيد بزرگ قريش قرارگيرد و بتواند با استفاده از نفوذش در ميان مشركان , از پيامبر6حمايت كند و نقشهء شوم دشمنانش را نقش بر آب نمايد.(3)

تاريخ سخن مي گويد

ابن اثير در اسد الغابه مي نويسد: جعفربن ابي طالب , اندكي بعد از برادرش علي 7 اسلام آورد. همو مي نويسد:روايت شده كه ابوطالب , رسول خدا و علي 8را ديد كه نماز مي خوانند و علي 7پهلوي راست رسول خدا ايستاده است . پس به جعفر گفت : . پس جعفر بن ابيطالب در طرف ديگر رسول خدا به نماز ايستاد.(4)

2 در روزگار غربت اسلام و پيامبر6كه هنوز كسي جز علي و خديجه ايمان نياورده بود, تا با وي به نمازبايستند, رسول خدا براي اقامهء نماز به دره هاي اطراف مكه مي رفت و علي 7نيز همراه وي بود. آنان نماز ظهر وعصر را در آن دره ها برگزار مي كردند و شب هنگام بر مي گشتند. مرحوم آيتي به نقل از تاريخ يعقوبي و تاريخ طبري وسيرةالنبي ابن اسحاق مي نويسد: چندي به اين منوال گذشت تاروزي ابوطالب آن دو را در حال نماز ديد. پس ازسؤال و جواب با رسول خدا به علي گفت : پسر جان ! اين چه ديني است كه داري ؟ گفت : من به خدا و رسولش ايمان آورده و او را در آن چه آورده , تصديق كرده ام , و همراه وي براي خدا نماز مي گزارم و از وي پيروي مي كنم . ابوطالب گفت : البته پر عمّت تو را جز به خير و صلاح دعوت نكرده , پس همراه وي باشد.

ابن كثير مي نويسد: وقتي ابوطالب فرزندش را ديد كه با پيامبر6نماز مي گزارد, از او پرسيد: آيا مسلمان شدي ؟ علي پاسخ داد. بلي . ابوطالب گفت : از پسر عمّت پشتيباني كن و ناصر و ياور او باش . اگر ابوطالب اسلام رانمي شناخت و به آن ايمان نياورده بود, چگونه فرزندانش را توصيه مي كند كه ياور و پشتيبان پيامبر باشيد؟

ابوطالب و فاطمه بنت اسد چهل سال پيش از بعثت , به پيامبر ايمان آورده بودند!

مرحوم كليني در جلد دوم اصول كافي مطلب مهمي را درباره ابوطالب از دو طريق از امام صادق 7نقل كرده است . آن حضرت فرمود: .

در روايت ديگري گفته است : تو آبستن مي شوي و وصي و وزير او را مي زايي >.(5)

مي دانيم كه پيامبر اكرم 6در سن چهل سالگي به مقام نبوت رسيد و ابوطالب در هنگام ولادت پيامبر6ازنبوت او سخن مي گويد و از وزارت و وصايت و جانشيني فرزندش علي گفت گو مي نمايد.

(پـاورقي 1.البداية النهايه , ج 3 ص 34

(پـاورقي 2.همان .

(پـاورقي 3.از مجموع مطالبي كه ابن كثير در البداية و النهايه , ج 3 ص 47تا 49و 53تا 57راجع به ابوطالب نوشته , همين علت را براي كتمان ايمانش مي توان فهميد.

(پـاورقي 4.ابن اثير, اسدالغابه , ج 1 ص 287

(پـاورقي 5ً.اصول كافي , ج 2 كتاب الحجة, مولد اميرالمؤمنين 7 مترجم , ص 349